در تمامی شاخههای مهندسی، از نقشهها، یادداشتها، نمودارها، و ماکتها برای ایجاد نمونهای از واقعیت استفاده میشود. به همین ترتیب، اختلاف دیدگاهها بین ذینفعان پروژه به حداقل میرسد و بدقولی رخ نمیدهد. استفاده از این ابزار باعث میشود تا:
- کارفرما و تیم عملیاتی، دیدگاه مشترکی نسبت به آنچه قصد پیادهسازی آن را دارند پیدا کنند؛
- اشکالات احتمالی طرح، پیش از اجرای آن مشخص شود.
تحلیل یک نرمافزار و ایجاد مدلهای مورد نیاز، دارای سلسله مراتبی است که در پروژههای کوچکتر میتوان با رعایت برخی احتیاطها از بعضی از آن مراحل چشمپوشی کرد. یکی از مراحلی که عمدتا نمیتوان نسبت به اهمیت آن بیتفاوت بود، مرحلهی ایجاد نمونهی بصری از خروجی نرمافزار است که انواع آن با نامهای وایرفریم، پروتوتایپ، سیاهقلم، و غیره شناخته میشوند.
اهمیت مدلسازی محصول در مدیریت پروژه و مدیریت حقوقی
افزایش اطمینان در عمل برای تیم عملیاتی و کارفرما کمترین فایدهی مدلسازی محصول است. این مدلسازیها با روشن کردن نقشهی راه باعث میشوند که تیم عملیاتی با سرعت و دقت بالاتری محصول را تولید کنند و تاثیر عوامل انسانی در کیفیت محصول بشدت کاهش مییابد.
همچنین امکان انتقال فعالیت به متخصصان و یا تیمهای دیگر بسیار سادهتر خواهد بود. چنانکه ادامه دادن ساخت یک بنا به پشتوانهی پلان و دستورالعملهای استاندارد، پیچیدگی چندانی نخواهد داشت. به این ترتیب وابستگی کسب و کار به افراد بشدت کاهش یافته و فرایندها سادهتر مدیریت خواهند شد.
ایجاد نمونهی اولیه از محصول اجازهی آزمون خروجی کار در مراحل مختلف را به طراحان و سرمایهگذاران میدهد. به این ترتیب که میتوانند مخاطبین خود را دقیقتر بشناسند و حتی در طی آزمونهای مختلف، سلایق و نیازهای واقعی آنها را بسنجند. به این ترتیب، شانس موفقیت پروژه و در نهایت بازگشت سرمایه افزایش پیدا خواهد کرد.
پروتوتایپ کاری اضافه بر سازمان نیست
لازم است اشاره کنیم که پروتوتابپ کاری اضافه بر سازمان نیست. چرا که هر متخصص برای انجام دادن فعالیتهایش ابتدا مواردی را در ذهن و یا در یادداشتهای عموما پراکنده پیادهسازی خواهد کرد. ممکن است بر اساس تجربه، فردی متخصص بتواند پروژههای مشابهی را بدون چنین اسنادی پیادهسازی کند اما باید بپذیریم که بیشتر پروژههای نرمافزاری ویژگیهای یکتایی دارند و احتمال آن که دو کارفرما پروژهی کاملا مشابهی را از یک پیمانکار درخواست کنند تقریبا صفر است. در نهایت میتوان اینطور جمعبندی کرد که دیر یا زود همهی کسانی که در صنعت فناوری اطلاعات دستی بر آتش دارند، به اهمیت پروتوتایپ پی میبرند.